kayhan.ir

کد خبر: ۲۸۲۰۷۴
تاریخ انتشار : ۰۷ بهمن ۱۴۰۲ - ۲۰:۱۰

جمود اندیشی چالش بزرگ علی‌(ع) 

 
در آدمى حسى هست كه گاهى به خيال خود مى‌‌خواهد در برابر امور دينى زياد خضوع كند، آن ‌وقت به صورتى خضوع مى‌كند كه برخلاف اجازه خود دين است يعنى چراغ عقل را دور مى‏‌اندازد و در نتيجه راه دين را هم گم مى‌كند. 
از علی(ع) روايت شده: قَصَمَ ظَهْرى رَجُلانِ: جاهِلٌ مُتَنَسِّكٌ وَ عالِمٌ مُتَهَتِّكٌ؛ دو نفر پشت مرا و پشت دين مرا شكستند: نادان متعصب و زاهد و ديگر عالم لاابالی. 
درست است كه «وَ قُتِلَ فى مِحْرابِهِ لِشِدَّهًِْ عَدْلِه‏» آن تصلّب و انعطاف‏‌ناپذيرى امام علی(ع) در امر عدالت، برايش دشمن‌ها درست كرد، جنگ جمل و جنگ صفّين بپا كرد، اما در نهايت، دست جهالت و جمود و ركود فكرى از آستين مردمى كه به نام خوارج ناميده مى‌ شدند بيرون آمد و على(ع) را شهيد كرد.                                 
تاريخ خوارج، عجيب و عبرت‌‏انگيز است، از اين نظر كه وقتى عقيده دينى با جهالت و نادانى و تعصب خشك آميخته شود چه مى‏‌كند! (1)                             
يكى از بارزترين مميّزات خوارج جهالت و نادانى‌شان بود. 
از مظاهر جهالتشان، عدم تفكيك ميان ظاهر يعنى خط و جلد قرآن و معنى قرآن بود. لذا فريب نيرنگ ساده معاويه و عمرو عاص را خوردند.
در اين مردم جهالت و عبادت توأم بود. على(ع) مى‌‏خواست با جهالت آنها بجنگد.
اما چگونه ممكن بود جنبه زهد و تقوا و عبادت اينها را از جنبه جهالتشان تفكيك كرد، بلكه عبادتشان عين جهالت بود. 
عبادت توأم با جهالت از نظر على(ع)- كه اسلام‌شناس درجه اول است- ارزشى نداشت. لذا آنها را كوبيد و وجهه زهد و تقوا و عبادتشان نتوانست سپرى در مقابل على قرار گيرد.
خطر جهالت اين گونه افراد و جمعيت‌ها بيشتر از اين ناحيه است كه ابزار و آلت دست زيرك‌ها قرار مى‌‏گيرند و سد راه مصالح عاليه اسلامى واقع مى‌‏شوند. 
هميشه منافقان بى‏‌دين، مقدسان احمق را عليه مصالح اسلامى برمى‌‏انگيزند؛ اينها شمشيرى مى‌‏گردند در دست آنها و تيرى در كمان آنها.
دو درس از امام علی(ع) براى مدعيان تشيع
سراسر وجود على، تاريخ و سيرت على، خلق و خوى على، رنگ و بوى على، سخن و گفت‌وگوى على درس است و سرمشق است و تعليم است و رهبرى است.
همچنان‌كه جذب‌هاى على براى ما آموزنده و درس است، دفع‌هاى او نيز چنين است.
ما معمولًا در زيارت‌هاى على(ع) و ساير اظهار ادب‏ها مدعى مى‌شويم كه: 
 ما دوستِ دوست تو و دشمنِ دشمن تو هستيم. 
تعبير ديگر اين جمله اين است كه: 
ما به سوى آن نقطه مى‏رويم كه در جوّ جاذبى تو قرار دارد و تو جذب مى‌‏كنى و از آن نقاط دورى مى‌‏گزينيم كه تو آنها را دفع مى‏كنى.
على دو طبقه را سخت دفع كرده است:
1- منافقان زيرك
2- زاهدان احمق
همين دو درس براى مدعيان تشيع او كافى است كه چشم باز كنند و فريب منافقان را نخورند، تيزبين باشند و ظاهربينى را رها نمايند كه جامعه تشيع در حال حاضر سخت به اين دو درد مبتلاست.(2) 
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. مجموعه‏ آثار استاد شهيد مطهرى (اصل عدل در اسلام)، ج‏4، ص 820-819.
2. مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى(جاذبه و دافعه علی(ع))؛ ج ‏16 ص 341- 323 -305؛ با تلخیص و ویرایش.